Monday, February 26, 2007

گیلان سبز


انگاسی

«سوی شهر آمد آن زن انگاس «1

سیر کردن گرفت از چپ وراست

دید آئینه ای فتاده به خاک

«گفت :« حقا که گوهری یکتاست

به تماشا چو بر گرفت و بدید

عکس خودرا ، فکند و پوزش خواست

که : ببخشید خواهرم به خدا

من ندانستم این گهر ز شماست

ما همان روستا زنیم درست

ساده بین ، ساده فهم بی کم و کاست

که در آینیه جهان برما

از همه ناشناس تر، خود ماست

«1» نام دهی در البرز که مردم آن به سادگی مشهورند

No comments: